روز اول ماه جولای یا ژوئیه هر سال مردم کشور کانادا سالگرد شکل گیری این کشور را جشن می گیرند. ماجرا از این قرار است که پیش از اول جولای ۱۸۶۷ میلادی کانادا مجموعه ای از کلونی های کشور انگلستان بود (البته بعد از شکست فرانسه و تسلیم بخش نیوفرانس New France به انگلیس). همگی این کلونی ها زیر نظر مستقیم انگلستان اداره می شدند؛ اما به همت مردی به نام سر جان مک دانلد (اولین نخست وزیر کانادا) Sir Alexander John McDonald و پس از چند سال رایزنی سه تا از این کلونی ها به نام “استان کانادا” (مجموعه استان های فعلی کبک و انتاریو)، نوا اسکوشیا و نیوبرانزویک به هم پیوستند تا هسته اصلی کشور کانادا را شکل دهند. در پی این شکل گیری استان کانادا به دو استان کبک و انتاریو تقسیم شد و در مجموع هر چهار استان، کشور کانادا را به وجود آوردند. در همان زمان قانون اساسی کانادا که در آن هنگام British North American Act و بعدها Constitution Act 1867 خوانده شد تبیین و در تاریخ اول جولای ۱۸۶۷ در پی امضای ملکه ویکتوریا ملکه وقت انگلیس به اجرا درآمد.

گرچه هسته اصلی اتحادیه کانادا در سال ۱۸۶۷ شکل گرفت سایر استان های کانادا با تاخیر به این هسته پیوستند. در زیر زمان پیوستن استان ها به کشور کانادا می آید.

انتاریو ۱۸۶۷
کبک ۱۸۶۷
نوا اسکوشیا ۱۸۶۷
نیوبرانزویک ۱۸۶۷
مانیتوبا ۱۸۷۰
بریتیش کلمبیا ۱۸۷۱
جزیره پرنس ادوارد ۱۸۷۳
آلبرتا ۱۹۰۵
سسکچوان ۱۹۰۵
نیوفانلند و لابرادور ۱۹۴۹
لازم به ذکر است که استان های آلبرتا و سسکچوان عملا بخشی از استان مانیتوبا بودند و بعدها تصمیم گرفته شد این استان به سه استان تقسیم شود، این اتفاق در سال ۱۹۰۵ به وقوع پیوست وگرنه این استان ها قبل از آن تاریخ وجود خارجی نداشتند که بخواهند به کانادا بپیوندند. همان طور که ملاحظه می کنید نیوفانلند تا سال ها از پیوستن به کانادا خودداری کرد و عملا تا سال ۱۹۴۹ به عنوان یک کلونی کشور انگلستان باقی ماند.

نکته جالب توجه این است که کانادایی ها از همان ابتدا وفاداری خود را به ملکه انگلیس حفظ کردند و گرچه کانادا به کشور مستقلی تبدیل شده بود، ملکه انگلستان ملکه این کشور باقی ماند. انگلستان تا سال های متمادی بر سیاست و نظام حقوقی کانادا نفوذ جدی داشت به طوری که حتی تا اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی اگر کسی به رای دادگاه عالی کانادا اعتراض داشت می توانست آن را برای تجدید نظر به دادگاهی در انگلستان به نام Judicial Committee of the Privy Council ببرد. البته کانادایی ها راه استقلال کامل خود را به تدریج طی کردند به طوری که در سال ۱۹۸۲ میلادی قانون اساسی جدیدی تصویب کردند و به امضای ملکه انگلستان، ملکه الیزابت دوم رساندند. از آن پس انگلیس کوچکترین نقشی در سیاست کانادا ندارد و عملا نقش ملکه انگلستان هم در سیاست کانادا یک نقش کاملا تشریفاتی است. حتی نماینده ملکه در کانادا معروف به فرماندار کل Governor General توسط نخست وزیر کانادا انتخاب و به ملکه معرفی می شود.

با وجود توضیحات فوق سوالاتی همچنان باقی می ماند. اگر کانادا کشور مستقلی است، پس چرا برروی پول های کانادا تصویر ملکه انگلیس نقش بسته است؟ چرا هنگام پذیرش شهروندی کانادا باید وفاداری خود را به ملکه انگلیس اعلام کرد؟ چرا ملکه انگلیس همچنان در شهر اتاوا کاخ دارد؟ چرا ملکه انگلیس هر چند سال یک بار بخشی از کانادا را بازدید می کند؟ …

پاسخ این سوالات برعکس پیچیدگی ظاهری آنها بسیار آسان است. علت این امر این است که مردم کانادا ملکه انگلستان را به عنوان ملکه خود پذیرفته اند. به عبارت دیگر رابطه ملکه انگلیس با کشور انگلیس و کشور کانادا یک رابطه طولی است نه عرضی. یعنی وی همان قدر که ملکه انگلستان است، ملکه کانادا هم هست. این مساله به هیچ وجه کانادا را وابسته به انگلستان نمی کند. این یک انتخاب شخصی برای مردم کاناداست که ترجیح داده اند یک نماد موروثی به نام ملکه یا پادشاه انگلستان را به عنوان نماد کشور خود بپذیرند. وجود این نقطه مشترک بین انگلستان و کانادا به هیچ وجه موجب تسلط انگلستان بر کانادا نیست. دولت های این دو کشور گرچه روابط نزدیکی دارند کاملا از هم مستقل هستند و هیچ یک بردیگری تفوق سیاسی ندارد.

امسال ملکه برای هفتمین بار در روز کانادا Canada Day بر خاک اتاوا قدم نهاد و سالروز تشکیل کانادا را به همه کانادایی ها تبریک گفت. بیش از یکصد هزار نفر از مردم اتاوا و سایر نقاط کانادا در مقابل پارلمان این کشور گرد هم آمدند تا با حضور وی سالروز کانادا را جشن بگیرند.

[تعداد: 0   میانگین:  0/5]

0 دیدگاه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانال مهاجرت برای ایرانیان

با یک کلیک در کانال اختصاصی مهاجرت برای ایرانیان عضو شوید

عضو شوید!
بستن